نامه  سر گشاده یک پژوهشگر و نویسنده یزدی به عالیشوندی مدیر کل جدید ارشاد استان یزد:

«شما هم 4 سال دیگر خواهید رفت ؟!!!»

 

رضا بردستانی

پژوهشگر و نویسنده

به رسم تمام نامه هایی که سالیان سال است یادمان رفته - هم شیوه ی نگارش آن و هم دلیل و توجیه آن ،‌ نامه هایی که دیگر اگر هم نوشته شود حاوی سلام گرم و دست بوسی و رو نمایی نیست ، نامه هایی که نوشته هم اگر بشود خواننده ندارد ، ‌یک پاراف کوتاه با این مضمون : «بایگانی شود!!!» . - حال به رسم تمام آن نامه هایی که پدر بزرگ ها تحریر می کردند و این روزها خود کتابی است مالامال از پند و اندرز و راهگشایی که یادمان رفته حتّی همان پدر بزرگی را که برای پسر دور از خانه اش می نوشت و با هزار سلام و صلوات می فرستاد بله به رسم تمام آن نامه ها ؛ آقای محمود عالیشوندیی ، ریاست یا بهتر بگویم مدیر کل جدید اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد ،‌ سلام ، رسیدن به خیر ، خوش آمدید .
برای این که زیاد هم بی اطلاع بر صندلی حجه الاسلام عجمین تکیه نزنید خدمتتان عرض می نمایم که در تاریخ سی ساله ی پس از انقلاب اسلامی شما نهمین مدیر کلی هستید که افتخار داریم تا میزبانش باشیم ، از شما که کمتر از همه ی این هایی که برای معارفه و خوش آمد گویی شما ، شال و کلاه کرده اند یزدی هسیتد اگر چه بنا به رسم دانشنامه مشاهیر یزد احتمالا حضرت آدم ع هم یزدی بوده و اگر نامش را ننوشته اند حتم دارم از قلم سهوا افتاده اند واگرنه مگر می شود ...
همانگونه که ذکر آن رفت شما پس از هشت مدیر کلی که بین شش ماه تا 11 سال بر اریکه ی مدیر کلی ارشاد یزد روزگار گذرانیدند شرف حضور یافته اید ، قصد بد گویی از کسی را ندارم که زیبا نیست قرار نیست زیاد هم به خرج کردن عود و اسپند و کندر بپردازم که نیازی نیست ، عرض مختصری یا وام عقب افتاده و یا دستور بلا تکلیفی هم زیر یا روی نامه ندارم ، اصلا سالیان سال است با ارشاد کاری ندارم چرا که هر چه کمتر کار داشته باشی عزیز تری ، هر چه کمتر خواسته و عرض ارادت داشته باشی قطعا فرهنگی تر جلوه می نمایی ، ‌و قطع به یقین هر چه کمتر نامه برای راهگشایی ارائه نمایی بیشتر در دل اهالی اداره ی فرهنگ و ارشاد نشین ، جا داری و دقیقا من هم از آن دسته ام ،‌اگر هم این اواخر نامه ای به مدیر شهرستان نوشتم گلایه ای بود یکساله که سخت پشیمانم چرا که ننوشتن و نگفتن بیشتر خوشحالم می کرد از حالایی که نوشتم و دعوت به حل مسائل شدم و سخت بر این باورم که به سخره گرفته شدم ، این نوشتن هم اگر صورت پذیرفته است از شوق زیاد نیست که ذوق که نداشته باشی قطعا شوقی هم نداری و من هم که جز این نشخوار نویسی ها هنری ندارم که علی الاصول بی هنری هم خود کمیاب متاعی است که خوب قدرش را می دانم ، اگر قرار است به این نکته ی انحرافی متهم شوم که می خواهم چوب لای چرخ مدیر جدید بگذارم علی القاعده وارد نیست چرا که هنوز مدیر جدید چرخش نچرخیده که چوب گذاشتن خسارتی به بار بیاورد یا محلی از اعراب داشته باشد، تازه اگر فکر می کنید به دنبال کارت اعتباری بن کتاب - ‌سهمیه ی نویسندگان و شعرا- هم هستم - و نمی دانم چرا همه ی اهالی اداره نشین دارند و من ندارم- سخت به بیراهه رفته اید که اهالی اداره نشین حتما شاعر و نویسنده اند و من نه و دیگر شعرا و نویسندگان استان هم که احتمالا یا یواشکی گرفته اند و صدایش را در نیاورده اند و یا احتمالا مثل حقیر فکر کرده اند هنوز مانده تا شامل سهمیه ی اینجور چیز ها بشوند که نویسندگی و شاعری هم مراتبی دارد که یکی همین اداره نشین بودن است که ماو جمعی از مثل ما هم اداره نشینی را بلد نبوده و یاد هم نخواهیم گرفت ، وام هم از صندوق رفاه هنرمندان و نویسندگان درخواست نکرده ام که خواستار تسهیل در پرداختش باشم چرا که می دانم چندین سال طول می کشد تا همین اهالی اداره نشین اقساط وامی که مخصوص شعرا هنرمندان و نویسندگان است را احتمالا چندین ساله بازگردانند و تازه اگر بر هم نگردانند آب از آب تکان نخواهد خورد شاید نوبت به ما و امثال ما برسد که می خواهم صد سال سیاه نوبت نرسد ، قصد استخدام شدن هم ندارم چرا که با مقوله ی حقوق بگیری سخت مشکل دارم یعنی صبر ندارم سی روز چشم بر در بدوزم زمین و زمان را به انواع لطایف الحیل بپیچانم تا سر و کله ی فیش حقوق پیدا شود آن هم آن قدر کسورات داشته باشدکه به بانک نرسیده دار فانی را وداع گفته باشد، خلاصه هیچ گونه درخواستی ندارم ، از مدیر قبلی گلایه ای ندارم که ایشان را زیارت نکردم که گلایه داشته باشم پیشنهاد و سفارش و از این جور چیز ها هم که ... بگذریم .
راستی آقای مدیر کل عزیز حالتان خوب است ؟ خیلی خوش آمدید ، حاج آقا عجمین چهار سال ، جناب غیاثی 3 سال ،‌ کاظمینی عزیز 5 سال ،‌ یادش بخیر آقای احمدی 5 سال ، سید حسن آقا پاکنژاد 11 سال ،‌ آقای شعشعی 2 سال و قیومی 1 سال ، شما چند سال ؟ یا خدای ناکرده چند ماه ؟ این که ما بیاییم و سیستم مدیریتی این مرز و بوم را محکوم کنیم به محدوده ی چهار ساله کار درستی نیست اما زبانم لال شما که قصد ندارید چهار سال دیگر ما را با انبوهی از سؤالات و ابهامات تنها بگذارید که چرا آمدید و چرا رفتید ، از همین الآن برایمان روشن کنید احتمالا طرحی ، پروژه ای ، مدلی ، پیشنهاد روی زمین مانده ای ، تز دکترایی ،‌پایان نامه ای ، مهندسی عجیب و ناشناسی ، احیایی ،‌ زبانم لال انقلابی چیزی که با خود نیاورده اید تا روی شهر دار العباده به عنوان پایلوت کشوری امتحان کنید ؟ راستش را بخواهید تازگی ها مردم خوب و با فرهنگ شهر دارالعباده ی یزد شده اند چیزی شبیه مدل آزمایشگاهی ، احیا ، مرمّت ، تز ، دکترا ، طرح یا امثال این را می آورند این جا و روی ما امتحان می کنند و نهایتا وقتی معایبش مشخص شد می برند در شهرهایی که حال و حوصله ی آزمایش شدن ندارند یا احتمالا مردمانش احتیاجی ندارند و یا علی الاصول اجازه نمی دهند اجرا می نمایند ، تا همین جا باید دستتان آمده باشد ما مردمانی کم حرف و نجیبیم !!!.
در این که شما هم مأمورید و معذور شک ندارم اما آیا خوب اوضاع و احوال یزد را بررسی نموده اید ، یا اصلا مدل مدیریتی شما هم برای خودش داستانی دارد شنیدنی ، می دانید ؟ بگذریم که حتما می دانید .
آقای عالیشوندی ، خوش آمدید امید وارم موفق باشید اما تمام این نشخوار نویسی ها برای همین چند جمله ی انتهایی است ،‌خوش باورانه است اگر به زعم برخی بپذیریم که یادداشتی کوتاه از یک خبر نگار در گوشه ای از روزنامه ی کیهان شما را به یزد کشانده است که می دانم ماه هاست داستان آمدن شما در دست بررسی است و باز ساده انگارانه است که ندانید در این سال ها بخش فرهنگی ما چه آسیب هایی که متحمل نشد ، نا واردی ها ، سلیقه ای رفتار کردن ها ،‌ بررسی نکرده یا به قول معروف گز نکرده بریدن ها و هزار حرف تکراری دیگر ما را در بخش فرهنگی شرمسار کرده است سؤال من از شما چند تایی بیشتر نیست ؛ چند سال قصد ماندن دارید ؟ چقدر در این وظیفه ای که به شما محوّل شده است دخالت داشته و یا دارید ؟ ایده آل های شما چیست ؟ به سینما قرار است بیشتر بپردازید یا تئاتر ؟ شعر در اولویت است یا تحقیق و پژوهش ، برای بنایی و ساختمان سازی که انشاءالله تشریف نیاورده اید ؟ با نویسندگان چه رفتاری خواهید داشت ؟ نقد پذیر هستید یا فقط باید از شما خوب نوشت ؟ دیدگاه شما نسبت به روزنامه ها و به طور کلی جراید محلّی چه رنگی است ؟ دیدار شما سخت است یا آسان ؟ در مواقع ضروری در دسترس هستید یا باید هفته ها ذره ذره آب شویم تا شما را زیارت خیر بنماییم؟ جلسات شما با ارباب خبر سالیانه است ؟ ماهانه است یا ؟؟؟ به سازمان زیر دست خود چقدر نیروی فعال و جدید و کوشا اضافه خواهید نمود ؟ با کسانی که گاه یادشان رفته در کدام سازمان مشغول به کار هستند چه رفتاری خواهید داشت ؟ راستی می شود با شما نشست و درد دل کرد ؟ اهل مصاحبه های ساختگی و سفارشی که انشاءالله نیستید ؟ در جلسات شرکت می کنید یا نماینده می فرستید ؟ اگر مناسبتی مهم پیش آمد شما را ملاقات خواهیم کرد یا نه ؟ تصویری هستید یا صوتی ؟ شعاری هستید یا اهل عمل ؟ راستی برای ماندن آمده اید یا رفتن ؟ چند سال مانده تا بازنشست شوید ؟
آقای عالیشوندی می دانم این حرف ها زود است خیلی زود امّا این عقیده را سخت باور دارم زود حرف زدن بهتر از گفتن در زمانی است که دیر شده باشد ، مثل همین روزهایی که هزار حرف بر دلمان مانده و دیگر گفتنش هیچ فایده ای ندارد .
آقای عالیشوندی هستید کمی جدی باشیم ؟ کمی بی رودر بایست با هم حرف بزنیم ؟ این اداره به معنای واقعی کلمه احتیاج به خانه تکانی دارد از درب ورودی تا تاریک خانه ی بایگانی ، این اداره به معنای واقعی کلمه به جان و روح تازه محتاج است ، این اداره یک جنبش سید حسن نصر اللهی می خواهد اهل آن اگر هستید بسم الله واگرنه برایتان ایام اقامت خوشی را آرزومندم سی سال گذشت این چهار سال هم روش
آقای عالیشوندی کمی عجله کردم اما خیلی چیز ها را هم نگفتم برای همان روزهایی که احتمالا می خواهم نامه ای دیگر به مدیر کل جدید بنویسم امید وارم نامه ی بعدی چندین سال بیش از چهار سال به طول انجامد .
آقای عالیشوندی از تشریف فرمایی شما سخت خرسندم اما چند صباحی که در یزد ماندید و با مردمان خوب این شهر آشنا شدید به این نکته پی خواهید برد که این شهر آن قدر ها هم خسیس نیست که در تمام وسعت کویری آن یک مدیر خوب برای اداره کل ارشاد و اسلامی آن پیدا نشود اما شاید این گونه بهتر باشد گفتم تا خدای ناکرده شائبه ای در ذهنتان ایجاد نشود که فکر کنید تنها فرد توانا برای مدیر کلی شما بوده اید (این را نوشتم تا زیاد زیر بار این مسئولیت سنگین احساس دین نکنید) این که جناب آقای وزیر نیروهای درون استانی را نادیده گرفته اند قطع به یقین صلاحی اندیشیده اند و یا شاید با توجه به مدیران استانی قبلی به این نتیجه رسیده اند سکان مدیریت را به کسی بسپارند تا کمی کمتر یزدی باشد ، تا دیدنی های یزد برایش جاذبه ی بیشتری داشته باشد ، تا احتمالا زمان بیشتری را در یزد به سر ببرند ، تا بیشتر و بهتر به امور بپردازند ،‌تا داد همه در نیاید که چرا همه هستند بجز مدیر کل؟
آقای عالیشوندی برایتان ایام خوبی را آرزومندم توأم با پیروزی و موفقیت ، بیایید به گونه ای عمل کنید تا این رسم ناپسند مدیریت چهار ساله را براندازید ، تا اگر بزرگتر ها هم شما را نخواستند اشک و دعای خیر اهالی فرهنگ و هنر یزد ، هر زمان که قرار شد جایتان را به دیگری بسپارید ، بدرقه ی راهتان باشد ، بیایید به گونه ای عمل کنید که نامتان برای همیشه جزء مدیران خوب و لایق این شهر سر آمد دفتر خاطرات یزد نشینان باشد بیایید مدیر باشید مدیری سخت کوش و کارآمد. شما در شهری مشغول به کار می شوید که مردان سرزمین خشک و تفتیده اش در خوبی و سخت کوشی و بزرگواری و دینداری شهره ی آفاق و تاریخ چندین هزار ساله ی ایران زمینند .
و اما سخن پایانی با جناب حجه الاسلام عجمین ؛ هر کجا رفتید ، در هر مسئولیتی که مشغول به خدمت صادقانه شدید ، امید وارم در انتها شاد و خرسند و راضی باشید . راستی از مدیریتی که در این چهار ساله در یزد اعمال نمودید راضی هستید ؟؟؟!!!

واپسین روزهای مهر ماه هشتاد و هشت

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا